آنه شرلی
در این کتاب، آن شرلی در قالب یک دختربچه ۱۱ ساله، پا به گرین گیبلز میگذارد. ماریلا و متیو کاتبرت، خواهر و برادری مزرعهدار هستند و صاحب گرین گیبلز محسوب میشوند. آنها تصمیم میگیرند سرپرستی پسربچه ۱۰-۱۱ سالهای را به عهده بگیرند اما کسی که مسئولیت داشته یتیم مورد نظر را از یتیمخانه به گرین گیبلز ببرد، به اشتباه دختربچهای به نام آن شرلی را که والدینش را هنگامی که سهماهه بوده از دست داده، به گرین گیبلز میآورد و آنی در آنجا ماندگار میشود و به جای کمک به متیو در کشاورزی، در خانهداری به ماریلا کمک میکند و ماجراهای جذابی به وجود میاورد. او دوستی صمیمی به نام داینا بری دارد و خیلی اتفاقات باعث جدا شدن این دو دوست میشود ولی آن دو همواره باکمک هم سعی دارند به دوستیشان پایبند بمانند.
آن شرلی این بار پس از دوره دیدن در آکادمی کوئین، در مدرسه ی اونلی شروع به تدریس میکند و انجمن اصلاح روستا را تشکیل میدهد و اتفاقات جالبی را به وجود میاورد.سپس با گیلبرت بلایت که در جلد پیش به خاطر مسئله ای کوچک با انی قهر کرده بود با او دوست و همچنین از اولین لحظات دوستیشان عاشق دلباخته ی این دختر کک مکی موقرمز میشود.
این بار آن شرلی قدم به دانشگاه ردموند میگذارد و به همراه دوستانش در خانهای به نام خانهٔ پتی ساکن میشود .او با رویال گاردنر آشنا میشود. اما در انتها رویال را ترک کرده و با گیلبرت بلایت نامزد میکند.
این بار آن شرلی به خانهای میرود و به مدت سه سال در آنجا ساکن میشود. این کتاب به سه بخش سال اول، سال دوم و سال سوم تقسیم شده و آنی در این مدت به گیلبرت که در حال گزراندن دوره پزشکی در ردموند است نامه مینویسد و این نامهها تشکیل دهندهٔ کتاب هستند است در این کتاب ان شرلی زوجهایی را به هم میرساند دختری رابه پدرش میرساند ودر کتاب زبان اصلی اش نامههای عاشقانهای هم به گیلبرت میفرستد....
آن شرلی با گیلبرت بلایت ازدواج میکند و برای زندگی به روستایی به نام گلن سنت مری میرود. او با همسایگانش دوست میشود و به همراه آنها ماجراهایی به وجود میاورد، بچه دار میشود و....
این بار آن شرلی از خانهٔ رویاها به اینگل ساید نقل مکان میکند. او یک پسر به نام جم دارد و در اینگل ساید دیگر فرزندانش، نن و دای که دوقلو اند، والتر، شرلی و برتاماریلا، ملقب به ریلا را به دنیا میآورد و داستانهای جالبی رخ میدهدحتی یک بار آن به گیلبرت شک می کندورفتار های عجیبی از او سر می زند
دره رنگین کمان نام محل مورد علاقهٔ فرزندان آنی برای بازی است. به همین سبب، داستانها هم در مورد فرزندان آنی است. کشیش جدیدی به گلن سنت مری میاید. او چهار فرزند دارد و همسرش را از دست داده. او دو پسر به نام کارل و جرالد و همین طور دو دختر به نام فیت و اونا دارد. این چهار نفر با فرزندان آنی دوست میشوند و اتفاقات جالبی را شکل میدهند....
ریلا یا برتا ماریلا، دختر آن شرلی است و این بار، داستان، روایت گر بخشی از زندگی اوست. او در اولین مهمانی که به همراه خواهر و برادرانش میرود با کنت فورد کسی که از دو سالگی عاشقش بوده ملاقات میکند و با او میرقصد. در همان شب انگلستان به آلمان اعلام جنگ میکند و جم یا همان جیمز بلایت همراه جری مردیت به جنگ میرود. ریلا در سن ۱۶-۱۷ کودکی بی سرپرست که پدر او به جنگ رفته و مادرش مرده را به عهده میگیرد. در روز کنسرت ریلا برای کمک به بلژینیها والتر برای جنگ داوطلب شد، به جنگ میرود و ....
نظرات شما عزیزان:

بله عزیزم چاپ شده یه سری به فروشگاه اینترنتی فردا بزن اگه تو کتاب فروشی های شهرت پیدا نکردی..